Since his first appearance in 1992’s Edgar-winning The Black Echo, Detective Hieronymous “Harry” Bosch has joined Dennis Lehane’s Patrick and Angie, George Pelecanos’s Derek Strange, and Greg Rucka’s Atticus Kodiak in the pantheon of new-school hard-boiled detectives. Rather than giving Bosch a clever gimmick (like Jeffery Deaver’s Lincoln Rhyme, who is a quadriplegic), Michael Connelly embraces the noir archetype: Bosch, an L.A. homicide detective, is a chain-smoking loner who refuses to play by his superiors’ rules. Although he has quit smoking, Harry’s still the same tightlipped outsider, taking each crime as a personal affront as he tries to cleanse his beloved city of the darkness he sees engulfing it. In City of Bones, Connelly’s eighth Bosch title, Bosch and his well-dressed partner, Jerry Edgar, are working to identify a child’s skeleton, buried for 20 years in the forest off Hollywood’s Wonderland Drive, and to bring the killer to belated justice. For Bosch this is more than just another homicide, as the mystery child, beaten and abandoned, comes to represent much of what he sees as evil in his city. Add in a tragic love affair with a fellow cop, complications from overzealous media, and the growing feeling that he’s fighting a losing battle about which no one cares, and the usually stoic Bosch is pushed to his limits. This isn’t the strongest plot Connelly has concocted for Bosch, but it leads to an ending the whole series has been building toward. The conclusion may not shock longtime fans, but it will leave them wondering where the series will go from here. –Benjamin Reese
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
کارآگاه هیرونیموس “هری” بوش از اولین حضورش در سال 1992 در فیلم The Black Echo که برنده ادگار شد، به پاتریک و انجی دنیس لیهان، درک استرنج از جورج پلکانوس و آتیکوس کودیاک گرگ روکا در پانتئون کارآگاه های جدید مدرسه ای پیوسته است. مایکل کانلی به جای اینکه به بوش یک حقه هوشمندانه بدهد (مثل لینکلن رایم جفری دیور که یک چهار پلژی است)، از کهن الگوی نوآر استقبال می کند: بوش، یک کارآگاه قتل لس آنجلس، یک فرد تنها سیگاری زنجیره ای است که حاضر نیست طبق قوانین مافوق خود بازی کند. اگرچه او سیگار را ترک کرده است، اما هری همچنان همان خارجی است و هر جنایت را به عنوان یک توهین شخصی در نظر می گیرد و سعی می کند شهر مورد علاقه خود را از تاریکی که می بیند آن را فراگرفته پاک کند. در شهر استخوانها، هشتمین عنوان بوش کانلی، بوش و شریک خوشپوشش، جری ادگار، در تلاش هستند تا اسکلت کودکی را که به مدت 20 سال در جنگلی در نزدیکی سرزمین عجایب هالیوود دفن شده است، شناسایی کنند و قاتل را با تاخیر به دادگاه بکشانند. برای بوش این چیزی بیش از یک قتل دیگر است، زیرا کودک اسرارآمیز، کتک خورده و رها شده، نمایانگر بسیاری از چیزهایی است که او در شهرش شیطانی میبیند. به یک رابطه عاشقانه غم انگیز با یک پلیس همکار، عوارض ناشی از رسانه های بیش از حد غیرتمند، و این احساس فزاینده که او در حال جنگیدن در یک نبرد شکست خورده است که هیچ کس به آن اهمیتی نمی دهد، اضافه کنید، و بوش معمولاً رواقی تا مرزهای خود رانده می شود. این قویترین طرحی نیست که کانلی برای بوش طراحی کرده است، اما به پایانی میانجامد که کل مجموعه در حال ساخت است. نتیجه گیری ممکن است طرفداران دیرینه را شوکه نکند، اما آنها را در این فکر فرو می برد که سریال از اینجا به کجا خواهد رفت. –بنجامین ریس
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.