ترجمه فارسی توضیحات (ترجمه ماشینی)
مداخله بشردوستانه و مسئولیت حفاظت: چه کسی باید مداخله کند؟
این کتاب در نظر دارد که چه کسی باید مداخله بشردوستانه را در پاسخ به یک بحران انسانی در حال انجام یا قریب الوقوع انجام دهد، مانند آنچه در رواندا در اوایل سال 1994، کوزوو در سال 1999 و اخیراً دارفور یافت شد. دکترین مسئولیت حفاظت تاکید می کند که وقتی دولتی در حمایت از حقوق بشر شهروندان خود ناکام است، جامعه بین المللی مسئولیت حفاظت از این شهروندان را دارد، از جمله با انجام مداخله بشردوستانه. با این حال، مشخص نیست که کدام عامل خاص باید این مسئولیت را بر عهده بگیرد. آیا باید مداخله سازمان ملل، ناتو، یک سازمان منطقه ای یا زیرمنطقه ای (مانند اتحادیه آفریقا)، یک دولت، گروهی از دولت ها یا شخص دیگری را ترجیح دهیم؟ مداخله بشردوستانه و مسئولیت حفاظت به این سوال پاسخ می دهد که اولاً تعیین می کند که کدام ویژگی های مداخله گر از نظر اخلاقی مهم هستند و ثانیاً با ارزیابی اهمیت نسبی این ویژگی ها. به عنوان مثال، آیا مهم است که یک مداخله گر انگیزه انسان دوستانه داشته باشد؟ آیا مداخله گر باید مورد استقبال کسانی قرار گیرد که سعی در نجات آن دارد؟ چقدر مهم است که یک مداخله گر موثر باشد و این در عمل به چه معناست؟ جیمز پتیسون سپس این پرسش تجربی تر را در نظر می گیرد که آیا (و تا چه حد) مداخله گران فعلی واقعاً این ویژگی ها را دارند و بنابراین باید مداخله کنند. برای مثال، چقدر میتوان انتظار داشت که اقدام سازمان ملل در آینده مؤثر باشد؟ آیا احتمال دارد ناتو از ابزارهای بشردوستانه استفاده کند؟ به طور کلی، مفهوم هنجاری خاصی از مشروعیت برای مداخله بشردوستانه ایجاد می کند. از این مفهوم مشروعیت برای ارزیابی نه تنها مداخله گران فعلی، بلکه مطلوبیت اصلاحات بالقوه در مکانیسم ها و عوامل مداخله بشردوستانه استفاده می کند.
This book considers who should undertake humanitarian intervention in response to an ongoing or impending humanitarian crisis, such as found in Rwanda in early 1994, Kosovo in 1999, and Darfur more recently. The doctrine of the responsibility to protect asserts that when a state is failing to uphold its citizens’ human rights, the international community has a responsibility to protect these citizens, including by undertaking humanitarian intervention. It is unclear, however, which particular agent should be tasked with this responsibility. Should we prefer intervention by the UN, NATO, a regional or subregional organization (such as the African Union), a state, a group of states, or someone else? Humanitarian Intervention and the Responsibility To Protect answers this question by, first, determining which qualities of interveners are morally significant and, second, assessing the relative importance of these qualities. For instance, is it important that an intervener have a humanitarian motive? Should an intervener be welcomed by those it is trying to save? How important is it that an intervener will be effective and what does this mean in practice? James Pattison then considers the more empirical question of whether (and to what extent) the current interveners actually possess these qualities, and therefore should intervene. For instance, how effective can we expect UN action to be in the future? Is NATO likely to use humanitarian means? Overall, it develops a particular normative conception of legitimacy for humanitarian intervention. It uses this conception of legitimacy to assess not only current interveners, but also the desirability of potential reforms to the mechanisms and agents of humanitarian intervention.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.