ترجمه فارسی توضیحات (ترجمه ماشینی)
واقعیت ذهنی، ویرایش دوم، با پیوست جدید (بازنمایی و ذهن)
کتاب استراسون به دلیل اعلام ایمانش قابل توجه است: ایمان به اینکه طبیعت گرایی-مونیسم-ماتریالیسم صادق است. (ناتورالیسم-مونیسم-ماتریالیسم آموزه ای است که می گوید هیچ قلمرو ماوراء طبیعی وجود ندارد و هر چیزی که واقعی است مادی است یا از ماده ساخته شده است. از این پس به سادگی به ماتریالیسم اشاره می کنم.) قابل توجه زیرا استراسون اصرار دارد که ماتریالیسم نمی تواند توضیح دهد. یا تجربه آگاهانه را مادی بدانند، اما هیچ فرد عاقلی واقعی بودن تجربه آگاهانه را انکار نمی کند.
همه اعلامیه های ایمان این سوال را مطرح می کنند که چرا این ایمان به جای برخی دیگر؟ در مورد استراسون، سؤال مهم این است که چرا مونیسم به جای دوگانگی، و در واقع، چرا یک قلمرو ماوراء طبیعی و همچنین یک قلمرو طبیعی نیست؟
با توجه به سوال قبلی، استراسون مبتکر است، اگرچه، همانطور که او می گوید، لاک ابتدا آنجا بود. جوهر نبوغ استراسون در اینجا این است. دوآلیسم تحت فشار شدیدی قرار می گیرد تا یک چیز غیر مادی را مطرح کند که ذهن آن است که به نحوی افکار، خاطرات و غیره را ممکن می سازد. معلوم می شود که این چیزهای غیر مادی به گونه ای است که فرد ماهیت آن را نمی داند و نمی تواند بداند. اما این اجازه می دهد که این چیزهای ظاهرا غیر مادی ممکن است، با هر آنچه که ما می دانیم، مادی باشند، زیرا «ماده ممکن است به خوبی ویژگی هایی داشته باشد که هیچ اطلاعی از آن ها نداشته باشیم و این می تواند در واقع مبنای… رویدادهای تجربی باشد». هنگامی که استراسون این استدلال را مطرح کرد، من معتقدم که، اگرچه خودش این را نمی گوید، ملاحظات سادگی به نفع مونیسم است، نه اینکه به اجتناب از مشکل بدنام ذهن و بدن اشاره کنیم.
من کاملاً از پاسخ استراسون به چرا مونیسم به جای دوگانگی راضی نیستم؟ اما فضا به من اجازه نمی دهد که چرا را در اینجا بیان کنم.
من با سؤالی در مورد یک قلمرو ماوراء طبیعی به پایان میرسم. استراسون می گوید که هیچ گزارش رضایت بخشی از پدیده های ذهنی در علم یا فلسفه معاصر یا هر جای دیگر وجود ندارد. او پیشنهاد میکند که این امر یا به این دلیل است که برخی از پدیدههای ذهنی، مانند بار الکتریکی، اساسی هستند، یا به این دلیل که ما فیزیک انقلابی لازم برای ارائه چنین گزارش رضایتبخشی را نداریم. اما چرا به توضیحی فراطبیعی برای پدیده های ذهنی فکر نکنیم؟ در اینجا سابقه زیادی وجود دارد: چه چیزی بیگ بنگ را توضیح می دهد؟ چه چیزی منشا زندگی را توضیح می دهد؟ و غیره. اگر هیچ پاسخ طبیعی برای این سؤالات وجود ندارد، چرا به دنبال پاسخ های ماوراء طبیعی نباشید؟ شاید دلیل این امر با تعبیر ویلیام جیمز آشکار شود: ماوراء طبیعت زاییده آن نوع فلسفه ورزی است که به گفته دکتر هاجسون، اصل بزرگ آن این است: «هر چیزی که کاملاً از آن بی اطلاع هستید، ادعا کنید که توضیح هر چیز دیگری است. ؟
Strawson’s book is noteworthy for its declaration of faith: faith that naturalism-monism-materialism is true. (Naturalism-monism-materialism is the doctrine that there is no supernatural realm and that everything that is real is material or made out of matter. From now on I will refer to this simply as materialism.) Noteworthy because Strawson insists that materialism cannot explain or understand conscious experience as material, but that no sane person denies that conscious experience is real.
All declarations of faith raise the question Why this faith rather than some other? In Strawson’s case the pertinent question is Why monism rather than dualism, and, indeed, Why not a supernatural realm as well as a natural one?
With respect to the former question, Strawson is ingenious, though, as he brings out, Locke was there first. The essence of Strawson’s ingenuity here is this. Dualism comes under severe pressure to posit an immaterial stuff that the mind is which somehow makes possible thoughts, memories, etc. This immaterial stuff turns out to be such that one does not and cannot know its nature. But this allows that this allegedly immaterial stuff may, for all we know, be material, for `matter may very well have properties of which one has no idea and that can indeed be the basis of…experiential goings-on.’ Once Strawson has made this argument, I believe that, though he himself does not say this, considerations of simplicity favor monism, not to mention the avoidance of the notorious mind-body problem.
I am not entirely happy with Strawson’s answer to Why monism rather than dualism? But space does not permit me to bring out why here.
I conclude with the question about a supernatural realm. Strawson says that there is no satisfactory account of mental phenomena to be found in contemporary science or philosophy or anywhere else. He suggests that this is either because some mental phenomena are fundamental, like electrical charge, or because we do not have the revolutionary physics needed to give such a satisfactory account. But why not think about a supernatural explanation for mental phenomena? There’s much precedent here: What explains the Big Bang? What explains life’s origin? Etc. If there’s no natural answers to these questions, why not look to supernatural answers? Perhaps the reason not to is brought out by paraphrasing William James: Supernaturalism is an outbirth of that sort of philosophizing whose great maxim, according to Dr. Hodgson, is: `Whatever you are totally ignorant of, assert to be the explanation of everything else?’
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.