ترجمه فارسی توضیحات (ترجمه ماشینی)
متافیزیک و روش در دولتمرد افلاطون
ارسطو در آغاز مابعدالطبیعه خود چندین تز عجیب و غریب را به افلاطون نسبت داد. نسلی از محققان افلاطون فرض کرده اند که اینها را نمی توان در گفتگوها یافت. آنها در بحثهای داغ درباره اهمیت این ادعاها بحث کردهاند، برخی استدلال میکنند که آنها یک «آموزه نانوشته» هستند و برخی دیگر معتقدند که ارسطو در نسبت دادن آنها به افلاطون اشتباه کرده است. کنت ام. سایر در مطالعهای که در کتاب قبلی درباره هستیشناسی متأخر افلاطون انجام داده بود، نشان داد که، علیرغم تفاوتهای اصطلاحی، این ادعاها با مضامینی که افلاطون در پارمنیدس و فیلبوس توسعه داده است، مطابقت دارد. در این کتاب، که در ابتدا در سال 2006 منتشر شد، او نشان میدهد که چگونه میتوان این مکاتبات را به بخشهای کلیدی، اما قبلاً مبهم در Statesman تعمیم داد. او همچنین پیامدهای تفسیری بخشهای دیگر آن گفتوگو را بررسی میکند، بهویژه آنهایی که مربوط به عمل تحقیق دیالکتیکی هستند.
At the beginning of his Metaphysics, Aristotle attributed several strange-sounding theses to Plato. Generations of Plato scholars have assumed that these could not be found in the dialogues. In heated arguments, they have debated the significance of these claims, some arguing that they constituted an ‘unwritten teaching’ and others maintaining that Aristotle was mistaken in attributing them to Plato. In a prior book-length study on Plato’s late ontology, Kenneth M. Sayre demonstrated that, despite differences in terminology, these claims correspond to themes developed by Plato in the Parmenides and the Philebus. In this book, which was originally published in 2006, he shows how this correspondence can be extended to key, but previously obscure, passages in the Statesman. He also examines the interpretative consequences for other sections of that dialogue, particularly those concerned with the practice of dialectical inquiry.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.