“My Best Friends have Hairy Legs” is the story of my dog, Trooper, and me overcoming abusive relationships. It is a story about his growth from a fearful puppy into a confident adult dog – and mine – from a psychologically abused wife into a confident woman who can look back at my past with laughter and no regrets. I don’t believe my story is unique. Our stories might differ, the details change, but the emotions and feelings are the same. I wanted to tell our story because we have survived. I wanted to tell it to give hope to others who are struggling to find their way. There is a light out there. There aren’t any bras burnt at the end of this book – or dog collars – but the metaphor is the same. We are happy with who we are.
ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)
“بهترین دوستان من پاهای مودار دارند” داستان سگ من، تروپر، و من است که بر روابط آزاردهنده غلبه می کنیم. این داستان در مورد رشد او از یک توله سگ ترسناک به یک سگ بالغ با اعتماد به نفس – و من – از یک همسر آزار روانی به یک زن با اعتماد به نفس است که می تواند با خنده و بدون پشیمانی به گذشته من نگاه کند. من باور نمی کنم داستان من منحصر به فرد باشد. داستان های ما ممکن است متفاوت باشد، جزئیات تغییر کند، اما عواطف و احساسات یکسان است. می خواستم داستانمان را بگویم چون زنده مانده ایم. می خواستم به آن بگویم که به دیگرانی که در تلاش برای یافتن راه خود هستند، امید بدهد. نوری در بیرون وجود دارد. هیچ سوتین سوخته ای در انتهای این کتاب وجود ندارد – یا یقه سگ – اما استعاره همان است. ما از آنچه هستیم خوشحالیم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.