دانلود کتاب Rapture

ترجمه فارسی (ترجمه ماشینی)

آلوین در اتاقی که متعلق به او نبود از خواب بیدار شد و متوجه شد که او مرده است و مغزش برای پرداخت بدهی دیگران به قیمت ارزان معامله شده است. به او خوش نمی آمد. او را شگفت زده نکرد که حتی در هنگام مرگ، مردم همچنان از او برای اهداف خود استفاده می کردند. او هرگز واقعاً پسر خوبی نبوده است، اما همه نقطه شکست خود را داشتند و او او را پیدا کرده بود.

حرامزاده های مسئول ذهن او را در یک بازی مرگ مجازی آپلود کرده بودند. اکنون تمام دنیا می توانستند برای دیدن بازی او و احتمالاً مردن هزینه کنند. آلوین این سوال را مطرح کرد که آیا او واقعاً پسر بدی است، اگر آنها می‌خواهند با او اینگونه رفتار کنند. به هر حال، او قرار نبود منتظر مرگ باشد. او با لگد دروازه‌های آخرالزمان لعنتی را باز می‌کرد و می‌دید که همه چیزهایی را که او را به چالش می‌کشید خرد می‌کند. وقت آن رسیده بود که به دنیا بفهمانم که او با تظاهر به خوب بودن تمام شده است.

به دروازه آخرالزمان خوش آمدید!